به نام آنکه مارازندگی داد                     وزآن پس مژده پایندگی داد

    یکی از فضلا تعلیم ملک زاده‌ای همی‌داد و ضرب بی محابا زدی و زجر بی قیاس کردی. باری پسر از بی طاقتی شکایت پیش پدر برد و جامه از تن دردمند بر داشت پدر را دل به هم بر آمد. استاد را گفت که :پسران آحاد رعیت را چندین جفا و توبیخ روا نمی داری که فرزند مرا، سبب چیست؟ »گفت: سبب آن که سخن اندیشیده باید گفت و حرکت پسندیده کردن همه خلق را علی العموم و پادشاهان را علی الخصوص به موجب آن که بر دست و زبان ایشان هر چه رفته شود هر آینه به افواه بگویند و قول و فعل عوام الناس را چندان اعتباری نباشد.

اگر صد ناپسند آمد ز دوریش
رفیقانش یکى از صد ندانند
وگر یک بذله گوید پادشاهی
از اقلیمی به اقلیمی رسانند
پس واجب آمد معلم پادشه زاده را در تهذیب اخلاق خداوند زادگان، انبتهم الله نباتا حسنا اجتهاد از آن بیش کردن که در حقّ عوام.
هر که در خردیش ادب نکنند
در بزرگی فلاح ازو برخاست
چوب تر را چنانکه خواهی پیچ
نشود خشک جز به آتش راست»
مَلِک را حُسنِ تدبیر فقیه و تقریرِ جوابِ او موافق آمد، خلعت و نعمت بخشید و پایه و منصب بلند گردانید.
 


دریافت فایل صوتی

توضیحات: در ادامه مطلب توضیحات را بخوانید

یکی از دانشمندان شاهزاده ای را تربیت می کرد و بی اندازه و بیشمار او را کتک می زد و زجرش می داد.یکبار پسر از شدت رنج و به خاطر بی طاقتی در برابر زجر استاد شکایت را پیش پدرش برد. لباسش را پیش پدر در آورد و زخم هایش را به پدر نشان داد . دل پدر گرفت . استاد را دعوت کرد و به او گفت :پسران مردم معمولی و عادی را این طور سرزنش و شکنجه نمی کنی که با پسر من این طور رفتار می کنی.علت چیست؟

گفت علت آن است که عموما همه مردم  و خصوصا پادشاهان سخن سنجیده باید بگویند و اعمال پسندیده انجام  دهند .به این دلیل که هر عملی که شاهزادگان و پادشاهان انجام دهند و هر سخنی که به زبان بیاورند حتما و بی شک مردم دهان به دهان به یک دیگر می گویند ولی حرف و سخنان مردم عادی چندان ارج و قدر ندارد که دهان به دهان بچرخد. 

اگر صد سخن زشت یک گدا بزند برای رفیقانش اصلا مهم نیست و ارزشی ندارد 

اما اگر یک پادشاه یک شوخی کند  دنیا پر می شود از آن بذله (نکته)خنده دار

پس واجب شد من که معلم پادشاه زاده هستم در پیراستن اخلاق فرزندان پادشاه نسبت به فرزندان آحاد جامعه بیشتر تلاش کنم .خدا پادشاه زادگان را خوب آفریده . 

هر کس در اوان کودکی و کوچکی ادب نیاموزد  وقتی که بزرگ شد رستگاری از او دور خواهد شد 

وقتی چوب تر است آن را شکل بدهچون وقتی چوب خشک شد به جز آتش با چیز دیگری نمی شود راست کرد . 

(یعنی وقتی که فرزند در سنین کم می باشد کمک کن تا شخصیتش شکل بگیرد وقتی که بزرگ شد دیگر کار از کار ساخته شده و کاری نمی شود کرد .)

پادشاه از این اندیشه خوبِ استاد دانا و بیان جوابش خوشش آمد و با او موافق شد . لباس، پول ، رتبه و مقام به آن معلم داد و منصبش را بالا برد . 

 

 

 

حکایتی بسیار زیبا از گلستان سعدی با صوت و توضیحات

غزلی زیبا از حافظ با صوت و توضیحات ( شماره2)

غزلی زیبا از حافظ با صوت و توضیحات ( شماره1)

  ,بی ,نمی ,پدر ,یک ,پادشاه ,    ,دهان به ,این طور ,استاد را ,به دهان
مشخصات
آخرین جستجو ها